پادکست (تولیدشده با هوش مصنوعی)
نگاهی به بازار سهام هفته گذشته – ۲۴ مرداد ۱۴۰۴
پیشنهاد تا پیشنهاد
پیشنهادهای در سطح بازار سهام این روزهای فعالان بازار را میتوان در شش دسته طبقهبندی کرد. دسته اول، مانند «کاهش مالیات و کارمزد سازمان بورس و شرکتهای تابعه آن از معاملات»، «انتشار شفاف جزئیات معاملات صندوقهای تثبیت و توسعه بازار»، «حجم مبنا در مثبت، ۱» و «الزام ناشران به ضبط و انتشار فیلم مجامع در کدال» از جمله پیشنهادهای مشخص و قابل اجرایی است که معلوم نیست چرا از سمت سازمان بورس مورد توجه قرار نمیگیرند یا حداقل استدلالی ارائه نمیشود که چرا این پیشنهادها اجرا نمیشوند. دسته دوم، پیشنهادهای به ظاهر شیک مانند «لزوم فرهنگسازی» است که اصلا معلوم نیست دقیقا از چه چیزی صحبت میشود. دسته سوم، پیشنهادهایی مانند «الزام صندوقهای سرمایهگذاری در اوراق با درآمدثابت به سرمایهگذاری حداقل ۱۵ درصد از داراییها در سهام» است که در آنها در واقع نیت این است که برای مالِ غیر، تصمیم دستوری گرفته شود و برخی ناکاراییها در سایر حوزهها مانند نرخ بهره و مشکلات اعتبارها، به این نحو دور زده شود بدون آن اصل مسئله به صورت شفاف و روشن طرح گردد. دسته چهارم، پیشنهادهایی است که برای حل مشکلات بازار طرح میشوند اما یادآور داستان «دوستی خاله خرسه» است. برای مثال، در نقد عملکرد صندوقها و برای حل معضل افزایش توموروار صندوقهای اهرمی، پیشنهاد «توقف صدور مجوز جدید» مطرح میشود که مشخصا به نفع مدیران صندوقهایی است که تا کنون مجوز گرفتهاند. پیشنهاد «تعطیلی بازار تا اطلاع ثانوی» را نیز میتوان در این دسته جای داد که اکنون کارکردش این است که ریسک تعطیلی نامعلوم را بالای سر بازار نگه دارد و موجب منفیتر شدن فضا شود و در صورت اجرا شدن نیز، عملا با تعطیلی و شکسته شدن دماسنج و آیینه وضعیت اقتصاد، کشور بیشتر در توهم غرق شود. دسته پنجم، پیشنهادهایی است که در آن، کوچکترین توجهی به وضعیت فعلی بازار سهام ایران نمیشود. در شرایطی که سرانجام «سهام عدالت» به چنین وضع مشعشعی رسیده است، پیشنهاد «عرضه عمومی شرکت نفت و شرکت گاز» مطرح میشود یا در شرایطی که حجم مبنا و رفع گره، قوز بالای قوز دامنه نوسان شدهاند و در همین فضا برخی خواستار محدودتر شدن دامنه نوسان اند، برخی دیگر پیشنهاد «باز شدن دامنه نوسان» را ارائه میکنند و «افزایش حجم مبنا» هم همراه آن طرح میشود که معلوم نیست با «دامنه باز» قرار است کارکرد «حجم مبنا» چه باشد. دسته ششم، شامل پیشنهادهای در ظاهر معقول مانند «حذف قیمتگذاری دستوری» و «تکنرخی شدن ارز» است که جزئیات اجرایی پیرامون آن بحث نمیشود و بعضا به گونهای این پیشنهادها طرح میشوند که گویی «حذف قیمتگذاری دستوری» منتظر یک چرخش قلم وزیر اقتصاد یا فشردن دکمه توسط رئیس سازمان بورس است. مثلا در بحث خودرو تا صحبت از «تعرفه و شرایط واردات» میشود، برخی از سهامداران شرکتهای خودروساز دیگر در دسترس نیستند و توجهی به افکار عمومی شکل گرفته حول این حوزه نمیکنند. البته که این بحث، به معنای تائید روند گذشته که چند صد همت زیان به خودروسازان و شبکه بانکی تحمیل کرده، نیست اما لازم است به ظرافتهای پیرامون این موضوعات توجه کرد. این افراد باید توضیح دهند که اگر آنها امروز رئیس سازمان بورس بودند و خبر آخر هفته مبنی بر «دستور تعزیرات حکومتی تهران مبنی بر قرار تامین اشخاص حقوقی هیات مدیره شرکت ایران خودرو» منتشر میشد، چه واکنشی میداشتند و چه ابزاری داشتند؟ القصه، کارکرد اصرار بر پیشنهادهای دسته دوم تا ششم در شرایط فعلی، به حاشیه بردن پیشنهادهای دسته اول است. پس از بحث در مورد این پیشنهادهای دسته اول، میتوان سراغ سایر پیشنهادها رفت به شرط آنکه دقیقا مشخص باشد که چه اقدام عینی توسط چه فرد و نهادی و برای رفع چه مشکلی و از راه چه سازوکاری و از جیب چه کسانی باید انجام شود.
سهام عدالت
«خبر خوش سهام عدالت» که در ابتدای هفته توسط وزارت اقتصاد منتشر شد، در اواسط هفته جای خود را به خبر «آزادسازی سهام عدالت» داد و برخی مدعی شدند که بازار با این خبر منفیتر شده و برخی نیز گفتند که این خبر خوش، مربوط به «واریز سود معوق» یا «قابل معامله شدن شرکتهای سرمایهگذاری استانی» است. واضح است که در شرایط فعلی که برخی فروشندگان فعلی بازار نیز توسط «مقام ناظر» محدود میشوند، قابل معامله شدن «سهام عدالت روش مستقیم و پرتفوی شرکتهای سرمایهگذاری استانی» چیزی نیست که «مقام ناظر» به آن تن دهد و احتمالا بحث، همان واریز سود معوق یا بازگشایی نمادهای استانیها است که مدتها متوقف شدهاند و افراد زیادی را گرفتار کردهاند. با توجه به این حساسیتها، لازم است سازمان بورس آمار سهام عدالت روش مستقیم و غیرمستقیم را به تفکیک نمادهای مختلف بازار منتشر کند تا سهامداران از اکنون و پیش از «قابل معامله شدن تدریجی و از پیش اعلام شده سهام بلوکه شده» اطلاعات لازم را داشته باشند. فاصله زیاد قیمت تابلو از خالص ارزش دارایی شرکتهایی سرمایهگذاری استانی، چالش دیگری خواهد بود که باید به صورت شفاف بحث شود. به صورت کلی، اینکه این «خبر خوش» نیز به ریسک جدید برای بازار سهام در فضای عمومی تبدیل میشود، نشان میدهد که شیرازه اداره این بازار از هم پاشیده شده است. شیرازهای که در مقابل نسیم هم تابآوری ندارد، چه رسد به تندبادهای کلان پیش رو.