تفاوت مدیریت مالی، حسابداری و حسابرسی چیست؟

[breadcrumb]

فهرست مطالب

امروزه در اغلب شرکت‌ها از واژه‌ی مدیر مالی به درستی استفاده نمی‌شود؛‌ مدیران واحد حسابداری شرکت‌ها به عنوان مدیران مالی شناخته می‌شوند که این عنوان شاید درست نباشد. از دیگر اشتباهات رایج در این زمینه قاعل نشدن تفاوت میان واژه‌ی حسابدار و حسابرس است. در این مقاله سعی داریم سه واژه‌ی مدیر مالی، حسابدار و حسابرس و نقش هر یک از این مشاغل را در شرکت‌ها تشریح کنیم. پس از مطالعه‌ی این مقاله در آکادمی دانایان می‌بایست بتوانید تفاوت مدیر مالی با حسابدار و جایگاه شغل مدیر مالی، حسابدار و حسابرس را در عملیات‌های شرکت‌ها شرح دهید.

جایگاه دانش مالی؟

دانش مالی در چارچوب علم اقتصاد بررسی می­شود. آن بخش مالی که جزو مالی یا مالیه‌ی عمومی نیست و به دولت مربوط نمی‌شود، و مباحث مربوط به بخش خصوصی و بنگاه غیردولتی است، در حوزه‌ی «اقتصاد خُرد» طبقه­‌بندی می­‌شود. اگر دقیق‌تر بخواهیم صحبت کنیم، مالی غیردولتی در چارچوب «نظریه‌ی بنگاه» می‌گنجد. بنابراین، جایگاه «مالی» اقتصاد است؛ از اقتصاد صحبت می‌کنیم، و البته آن بخشی از اقتصاد که به آن «اقتصاد مالی» گویند.

بحث «اقتصاد مالی» بخش بزرگی از «اقتصاد» را ــ و شاید هم ناعادلانه ــ پر کرده است. علت آن که پول بسیاری صرف تحقیقات در این رشته می­شود؛ بعد از پزشکی، بیشترین حجم پژوهش­ها به حوزه‌ی اقتصاد مالی تعلق دارد. نهادهای مالی جریان نقدی (cash flow) دارند و می­توانند هزینه­های پژوهشی این رشته را بپردازند.

جایگاه دانش مالی در اقتصاد

نمودار ۱. جایگاه دانش مالی

تفاوت مدیریت مالی با حسابداری

گفتیم که «مالی» به مثابه‌ی رشته­ای دانشی (discipline)، در حوزه‌ی اقتصاد خرد است و از آن دریچه به مباحث می­پردازیم. اما همیشه وقتی از «مالی» در کشور ما صحبت می‌کنیم، بحث حسابداری (accounting) هم پیش می‌آید و حتی بین این دو عنوان مغلطه پیش می‌آید. البته ۴۰ سال قبل که زمان آغاز کلاس­های مالی در ایران بود، برای تفکیک این دو رشته‌ی مالی،  گفته می‌شد «مالی» و «حسابداری» ارتباطی با هم ندارند. این دو حوزه‌ی علم از یکدیگر مستقل­اند، و رابطه‌ی آنها مثل رابطه‌ی  هر دو حوزه‌ی علم با یکدیگر است.

حسابداری چیست و حوزه‌ی فعالیت آن کدام است؟

در حوزه‌ی حسابداری اولاً در چارچوب علم دیگری هستیم که بهتر است آن را «علم اطلاعات» بخوانیم. حسابداری روی اطلاعات خاصی کار می‌کند که اطلاعات یا داده‌های مالی نام دارد. ویژگی‌ داده­های مالی (financial data) آن است که با پول داخلی هر کشور تعریف می‌شود. بنابراین، در یک بنگاه اقتصادی، اطلاعات تعداد و مهارت کارگران، اطلاعات مهمی است، اما داده­های مالی نیست. نقشه‌های یک شرکت مهندسی حاوی اطلاعات بااهمیتی است، اما اطلاعات مالی نیست. ارزیابی کارایی نیروی کار توسط واحد پرسنلی که پر از عدد و رقم است، کار مهمی است، اما با اطلاعات مالی سروکار ندارد. داده­های مالی به آن داده­هایی می­گویند که براساس عدد و رقم ریالی در کشور بیان می‌شود.

حسابداری و نقش آن در تصمیمات مدیران

حسابدار سعی می‌کند این داده­های خام مالی را بگیرد و به کیفیتی درآورد که به کار تصمیم­گیری بخورد. حسابداری علم یا فنی است که داده­های مالی را گردآوری و پردازش می‌کند، و به اطلاعات قابل­استفاده‌ی مدیریت تبدیل می­کند. وقتی ارقام خام حسابداری را در نظر می‌گیرید، و به هزینه‌هایی که تقبل می‌شود یا به درآمدهایی که کسب می‌شود، توجه می­کنید، این ارقام خام به تنهایی برای تصمیم مدیر کافی نیست. اما وقتی این داده­های خام در قالب‌هایی مشخص ریخته می­شود، و طبقه‌بندی‌های مشخصی پیدا می­کند، آن موقع با مطالعه‌ی صورت‌های مالی، می­توان نتایجی برای تصمیم­گیری اخذ کرد. حسابداری فرآیندی است که طی آن داده‌های خام ریالی به اطلاعات مفید برای تصمیم‌گیری سرمایه‌گذار، مدیر، و دولت تبدیل می­شود.

حسابرسی و ارتباط آن با حسابداری

دستگاه حسابرسی به حسابداری بنگاه کمک می­کند که این داده­های مالی پخته شود. حسابرس در فرایند تبدیل داده­های مالی یعنی داده­های ریالی به اطلاعات معنادار و مفید به حسابدار کمک می‌کند. رعایت کنترل­های داخلی در بنگاه که حسابرسان بر آن تأکید دارند به همین منظور است. کار حسابرسان فقط گزارش موارد خلاف نیست، هرچند اگر در فرایند کار خود مورد خلافی ببینند، گزارش می­کنند؛ کار اصلی حسابرسان آن است که به حسابداران کمک می­کنند تا کیفیت اطلاعات مالی را ارتقاء دهند.

اشتراکات حسابداری با حسابرسی

حسابداران و حسابرسان کار خود را به اتکای اصول و نظریه­‌های حسابداری انجام می­دهند که در دانشگاه­ها تدریس می‌شود. هم­چنین، از استانداردهای حسابداری استفاده می­کنند که جمع‌بندی حرفه است، و قانون نیست. حرفه می‌گوید که شما حساب‌ها را به این شکل سامان بدهید که قابل مقایسه باشد؛ استهلاک را بدین‌شکل ثبت کنید؛ سود را این‌جوری شناسایی کنید؛ درآمد را در این مقطع قطعی تلقی کنید. استانداردهای حسابداری قواعدی است که حرفۀ حسابداری و حسابدارها در طول سال‌ها به آن دست یافته­اند. حسابدار هم در چارچوب استانداردهای ملی یا بین‌المللی حساب‌هایش را تنظیم می‌کند.

مرز حسابداری و مالی تعریف سرمایه از منظر مالی و حسابداری

مالی روی ارزش­های بازار کار می­کند، و حسابداری روی ارقام تاریخی. یکی از حوزه­­هایی که اینها را از هم جدا می­کند، تعریف سرمایه در حسابداری و اقتصاد است. حسابداری سرمایه را آوردۀ سهامداران شرکت می­داند و کیفیت ادعای سهامداران را روی دارایی­ها از وام­دهندگان متمایز می­کند. اما اقتصاددان معتقد است هر کس که نسبت به دارایی­ها در ترازنامه ادعا دارد و آورنده‌ی منابع به شرکت است، سرمایه­گذار تلقی می­شود و با دیگران تفاوت ندارد. برای اقتصاددان کلمۀ ­equity­ معنی عام آورنده‌ی منابع مالی را دارد و کیفیت ادعایی که دارندۀ منابع دارد، نوع قراردادی که به عنوان آورندۀ پول در اختیار دارد، قرارداد مالکیت است یا قرارداد مطالبات، مهم نیست. اقتصاددان به قرارداد کاری ندارد؛ می­گوید همه‌ی اینها صاحب سرمایه به معنای عام آن هستند.

مدیر مالی در نقش سهامدار و سرمایه‌گذار

«مالی» در این میان هر دو نگاه به موضوع را دارد: گاهی از دید سهامدار به موضوع نگاه می­کند و می­پرسد این سهام یا این اوراق بدهی چقدر بازده دارد؟ گاهی هم به­ همۀ کسانی که پول آورده­اند نگاه می­کند و می­پرسد، بازده روی کل این سرمایه­گذاری (return on investment) چقدر است؟ وقتی بازده روی سرمایه‌گذاری­های شرکت را محاسبه می­کنیم، یعنی بازده برای همۀ کسانی که پول آورده­اند؛ یعنی بازده روی تمام دارایی­ها (return on asset) را در نظر می­گیریم، مثل اقتصاددان به مسئله نگاه می­کنیم. ولی وقتی به بازده روی حقوق صاحبان سهام (return on equity) توجه داریم، مثل حسابدار به مسئله نگاه می­کنیم.

 تفاوت سرمایه‌گذاری از منظر مالی و حسابداری

از نظر سرمایه­گذاری هم دیدگاه حسابداری با مالی فرق می­کند. در حسابداری عنوان «سرمایه‌گذاری» به دارایی­هایی اشاره دارد که طبق استانداردهای حسابداری «دارایی» تلقی می‌شوند، در حالی که در اقتصاد بیشتر تمرکز روی دارایی­های مولدی است که در آینده جریان نقدی ایجاد می­کنند. خرید کالاهای مولد نه به منظور مصرف آنی آنها، بلکه به‌منظور به‌کارگیری آنها در تولید کالا یا خدمت در آینده است. بنابراین، در تعریف اقتصادی، سرمایه‌گذاری به‌معنی به‌کارگیری وجوه جهت راه‌اندازی و یا توسعۀ کسب‌وکارهاست. مالی سرمایه­گذاری را شامل هر دو گروه می‌داند و خرید و نگاهداری  دارایی مالی را هم سرمایه­گذاری تلقی می­کند.گاهی هم مثل حسابدار به سرمایه­گذاری نگاه می­کند. با توجه به دیدگاه حسابدار و اقتصاددان، می­توان دانش مالی را دانشی تعریف کرد که استفادۀ گسترده از داده­های حسابداری می­­کند، از دانش اقتصاد بهره‌ می­گیرد، تا یکی از مهم­ترین وظایف خود را که محاسبه‌ی ارزش روز دارایی­هاست انجام دهد.

حسابدار در مقابل مدیر مالی

در این بخش به تشریح تفاوت نگاه حسابدار و مدیر مالی به مساعل پرداخته شده است.

حسابدار و نگاه او به مسائل

سپهر فکری متخصص حسابداری چیست؟ او فکر بدهکار و بستانکار حساب­هاست، فکر این است که هزینه‌­های سربار در دفاتر به­درستی جدا شود، هزینه­‌های مستقیم و غیرمستقیم از یکدیگر تمیز داده شود، اصل وضع هزینه­های هر دوره از درآمدهای آن دوره رعایت شود، استانداردهای حسابداری در شرکت به­درستی به حسابداران آموزش داده شود و صورت مالی بر آن اساس تنظیم شود، گزارش مالیات به­‌موقع تهیه شود تا شرکت با دولت به مشکل نخورد، سیستم موجودی انبار درست کار کند تا از دارایی­­ها به شکل صحیحی نگاهداری شود، و حقوق پرسنل بادقت محاسبه و نگاهداری شود. سپهر فکری او پردازش داده­های خام مالی است.

مدیر مالی و نگاه او به مسائل

کار حسابدار با متخصص مالی که نگران قیمت سهام شرکت خود است، و می­خواهد بین ریسک و بازده تعادل لازم را فراهم آورد، خیلی فرق می­کند. مدیر مالی به دنبال آن است که از کدام بازار پول بگیرد که هزینه‌ی سرمایه کاهش یابد، و بحران نقدینگی شرکت را درست مدیریت کند؛ او باید بر قوانین بورس و بازار سرمایه مسلط باشد، بتواند دیرش (duration) دارایی­ها را برای پاسخگویی به بدهی­ها دقیق محاسبه کند، و در ادغام یا قبضۀ مالکیت درست عمل کند. مدیر مالی باید در مورد صحت سرمایه­گذاری چند صد میلیارد تومانی در پروژه­ها تصمیم بگیرد، از قیمت ذاتی سهام شرکت دفاع کند، و سبد سرمایه­گذاری مناسب در بازار پول برای مدیریت نقدینگی تدارک ببیند. پس با دو حوزه‌ی وظیفه­ای متفاوت مواجه­ایم، با دو آدم مختلف با سپهر اشتغالات فکری متفاوت.

تفاوت مدیریت‌مالی و حسابداری

جمع‌بندی

حسابدار داده‌های مالی را جمع می‌کند، و در قالب‌هایی می‌ریزد که قابل‌استفاده‌ی مدیر باشد. یکی از استفاده‌کنندگان این اطلاعات و گزارش­ها هم مدیر مالی است. مسؤلان مالی بیش از بقیه از اطلاعات حسابداری استفاده می‌کنند، و این نباید باعث شود «مالی» را با «حسابداری» اشتباه بگیریم. برای مثال در دانشگاه‌‌ها، در تابلوی سر در واحد حسابداری به اشتباه «امور مالی» نوشته شده، نباید این دو را قاطی کنیم. «مالی» چیز دیگری است. در چارچوب رشته‌ی دانشی اقتصاد تعریف می‌شود. حسابداری حوزه‌ی دیگری است که اطلاعات مالی را گردآوری و پردازش می‌کند، و اطلاعاتی قابل­فهم را به عامه، مدیر، و سرمایه‌گذار گزارش می‌کند.

کار حسابدار کل (controller or comptroller) با معاون مالی (chief financial officer (CFO)) و مدیر مالی (financial manager or treasurer) کلاً متفاوت است. پردازش داده­های مالی اشتغال ذهنی اصلی حسابدار کل است، در حالی که متخصص مالی با استفاده از اطلاعات دستگاه حسابداری به دنبال پول ارزان برای شرکت می­گردد، می­خواهد مطمئن شود که منابع مالی به‌درستی در شرکت مورد استفاده قرار می­گیرد. رسالت مالی استفاده‌ی کارآمد از وجوه در داخل شرکت است. اگر دست­مایه‌ی مدیر تولید نیروی کار و مواد اولیه، دست­مایه‌ی مدیر پرسنلی نیروی کار و روش­های آموزشی در راستای ارتقای کیفیت کار، و دست مایه‌ی مدیر تولید هم مواد اولیه است؛ دست­مایه‌ی مدیر مالی وجوه است که می­خواهد در داخل بنگاه به شکل کارآمدی از آن استفاده شود. رسالت مدیر مالی آن است که ارزش شرکت را بالا ببرد. مدیر مالی مثل مدیران با وظایف دیگر در شرکت­های سهامی، به دنبال بیشینه­سازی ارزش سهام است.

مطالبی که ممکن است به آن علاقه داشته باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فهرست مطالب