انواع بیکاری کدام است و چه مشخصاتی دارد؟

انواع بیکاری

مقدمه

در بررسی متغیرهای کلان اقتصادی همواره بررسی و پیش‌بینی عامل بیکاری یکی از اولویت‌های اساسی سیاست‌گذاران هر جامعه‌ای است. در کشور ما، پس از پایان جنگ تحمیلی و به دلیل افزایش جمعیت جوان کشور از اواخر دهه شصت تا کنون، همواره عامل بیکاری به‌عنوان یک پارامتر مهم و پر اهمیت در زندگی اجتماعی مردم شناخته می‌شده است. به همین دلیل برای مقابله با آن و کاهش نرخ بیکاری در جامعه، شناخت انواع بیکاری برای اتخاذ سیاست‌های مناسب در این راستا اهمیت ویژه‌ای دارد. نرخ بیکاری در هر جامعه به عوامل متعددی بستگی دارد که هر کدام از این عوامل یکی از انواع بیکاری را به وجود می‌آورند. در این مقاله قصد داریم ابتدا به یک تعریف کلی از بیکاری بپردازیم و پس از آن انواع بیکاری را توضیح دهیم.

بیکاری چیست؟

در حالت کلی فرد بیکار به کسی گفته می‌شود که سه ویژگی زیر را دارا باشد.

  1. فاقد کار باشد: شخص مورد نظر باید فاقد هرگونه شغل یا درآمد برای خود باشد.
  2. آماده‌به‌کار باشد: شخص مورد نظر باید از نظر جسمی و روحی شرایط انجام کار را داشته باشد و بتواند مسئولیت شغل را بپذیرد.
  3. در جستجوی کار باشد: شخص مورد نظر باید تمامی مقدمات لازم را جهت شروع کار و فرایند استخدام را انجام داده باشد و به نتیجه مورد نظر خود نرسیده باشد.

باتوجه‌ به نکات ذکر شده اگر شخصی هر سه ویژگی فوق را داشته باشد بیکار نامیده می‌شود. بدیهی است که اگر شخص موردنظر از نظر جسمی یا روحی شرایط انجام کار را نداشته باشد یا به‌اصطلاح از کارافتاده باشد جزو آمار بیکاری به‌حساب نمی‌آید.

مطلب پیشنهادی: تورم چیست؟

انواع بیکاری چیست؟

از آنجایی‌ که بیکاری دلایل گوناگونی دارد، انواع مختلفی نیز دارد:

بیکاری طبیعی:

اولین نوع از انواع بیکاری که به بررسی آن می‌پردازیم بیکاری طبیعی است. در یک جامعه که متشکل از شغل‌های اداری و شغل‌های آزاد مختلف است به طور عمومی تمامی افراد جامعه مشغول به کار نیستند و تعدادی از افراد به دلایل مختلف بیکار هستند. این نوع از بیکاری را که به طور مشخص نمی‌توان دلیلی برای آن ذکر کرد را بیکاری طبیعی می‌نامند.

بیکاری اصطکاکی:

هنگامی که شخصی از شغل خود رضایت ندارد و به فکر تغییر شغل خودش است مجبور می‌شود برای به‌دست‌آوردن شغل جدید از شغل فعلی خود، خارج شده و در جستجوی شغل جدید باشد. شخص موردنظر در فاصله‌ی بین خروج از شغل خود و ورود به شغل جدید بیکار است. به این نوع بیکاری که به دلیل پویایی نظام اقتصادی و میل افراد جامعه به داشتن درآمد و رفاه بیشتر رخ می‌دهد بیکاری اصطکاکی می‌گویند.

بیکاری ساختاری:

در دنیای امروز با رشد بی‌وقفه تکنولوژی بسیاری از مشاغل حذف گردیده‌اند یا تعداد افراد شاغل کاهش پیدا کرده است. پیشرفت تکنولوژی و استفاده از ماشین‌آلات جدید موجب شده است تا یک ابزار هوشمند بتواند به‌راحتی کار یک یا چند فرد را انجام دهد و موجب بیکاری افراد شود. از طرفی پیشرفت تکنولوژی باعث تغییر ماهیت بسیاری از مشاغل می‌شود و در حالت کلی عمر صنایع را کاهش می‌دهد که این عامل نیز در به‌وجودآمدن بیکاری ساختاری نقش مؤثری دارد. به‌عنوان‌مثال درگذشته در هر شعبه بانک تعداد زیادی از کارمندان حضور داشتند و به نیازهای مشتریان پاسخ می‌دادند. اما امروزه با الکترونیکی شدن سیستم بانکداری در دنیا و ایران، شاهد کاهش تعداد کارکنان هستیم. این موضوع به حدی پیش رفت که برخی از بانک‌ها اقدام به برقراری شعب الکترونیک کردند. یعنی شعبه‌های بانکی که هیچ کارمندی ندارند و تمامی خدمات توسط سیستم‌های الکترونیکی به مشتریان ارائه خواهد شد.

بیکاری نهادی:

بیکاری نهادی یکی از انواع بیکاری است که در نتیجه عدم هماهنگی میان نهادهای مختلف قدرت رخ می‌دهد. زمانی که دستگاه‌های مختلف در اتخاذ سیاست‌های کلی و جزئی با یکدیگر هماهنگ نباشند و در یک راستا حرکت نکنند سبب می‌شود تا بازدهی سیستم کاهش یابد و موجب بیکاری می‌شود. در طول سالیان اخیر شاهد این موضوع بوده‌ایم که شرکت‌ها و کارخانه‌های مختلف به دلیل عدم نظارت و بررسی‌های کارشناسانه، وام‌های سنگین دولتی را دریافت کرده‌اند و به فعالیت غیرمرتبط با ماهیت کارخانه پرداختند. این عامل سبب می‌شود تا در زمان بازپرداخت این وام‌ها، شرکت‌ها و کارخانه‌های موردنظر توانایی بازپرداخت آن را نداشته باشند و بدهکار شوند، با ادامه این وضعیت آن‌ها توانایی پرداخت حقوق کارگران خود را از دست می‌دهند و مجبور به تعدیل‌نیرو و بعضاً تعطیلی بنگاه می‌شوند. اگر میان سیستم بانکی و دستگاه‌های نظارتی و نهادهای تصمیم‌گیرنده هماهنگی لازم به وجود می‌آمد هیچ‌کدام از این بنگاه‌ها تعطیل نمی‌شدند.

بیکاری کلاسیک:

یکی از انواع بیکاری که دلیل آن مشخصاً یک سیاست اقتصادی است بیکاری کلاسیک است. زمانی که دولت به دلایل مختلف، اعم از افزایش رفاه کارگران، افزایش قدرت خرید، مقابله با رکود و… اقدام به افزایش حقوق کارمندان و کارگران می‌کند سبب می‌شود تا تقاضای بازار کار برای نیروی کار جدید کاهش یابد. به‌عنوان‌مثال اگر یک بنگاه در سال گذشته ده نفر نیروی کار داشته باشد و در سال جدید دولت و دستگاه‌های تصمیم‌گیرنده اقدام به افزایش قابل‌توجه سطح دستمزدها کنند، شرکت مذکور اگر نتواند از پس هزینه‌های خود بر بیاید، نه‌تنها نمی‌تواند به تعداد پرسنل خود اضافه کند، بلکه مجبور به تعدیل‌نیرو نیز می‌شود و تعداد افراد بیکار در جامعه را افزایش می‌دهد. در حالت کلی اتخاذ تصمیم در مورد حداقل دستمزد در جامعه‌ای که نرخ بیکاری در آن بالا است باید با بررسی‌های همه‌جانبه همراه باشد تا موجب افزایش نرخ بیکاری در جامعه نشود.

مطلب پیشنهادی: رشد اقتصادی چیست؟

بیکاری کینزی:

بیکاری کینزی زمانی رخ می‌دهد که نظام اقتصادی در یک‌چرخه معیوب قرار بگیرد. زمانی که برای کالای تولید شده در اقتصاد تقاضای کافی و مؤثر وجود نداشته باشد. بنگاه‌ها نمی‌توانند از پس هزینه‌های خود بر بیایند و تصمیم به کاهش دستمزد کارگران خود می‌گیرند. این عامل شاید به‌ظاهر هزینه‌های بنگاه را کاهش دهد. اما به طور غیرمستقیم درآمد آن‌ها را نیز کاهش می‌دهد و در صورت تداوم، بنگاه را به سمت تعطیلی و یا تعدیل‌نیرو می‌برد. اگر در یک نظام اقتصادی بنگاه‌های مختلف به دلیل کمبود تقاضا برای کالاهایشان و عدم درآمد کافی اقدام به کاهش دستمزدها کنند، درآمدشان نیز کاهش می‌یابد، زیرا مشتریان آن‌ها نیز در حالت کلی همان کارگرانی هستند که از آن‌ها حقوق دریافت می‌کنند. به‌عنوان‌مثال فرض کنید یک شرکت خودروسازی به دلیل عدم فروش محصولاتش اقدام به کاهش دستمزد کند. از طرف دیگر یک شرکت لبنیاتی نیز به همین دلیل دستمزد کارگران خود را کاهش دهد. این عامل باعث می‌شود تا کارگر شرکت لبنیاتی که قصد خرید ماشین از شرکت خودروسازی را داشت به دلیل کاهش دستمزدش نتواند خرید کند و کارگر شرکت خودروسازی نیز به دلیل کاهش فروش شرکت دستمزدش کاهش می‌یابد و تصمیم می‌گیرد سفره خانوار خود را کوچک‌تر کند و به میزان کمتری از شرکت لبنیاتی خرید کند. مثال بالا صرفاً جهت توضیح این نوع از بیکاری بود. لازم به ذکر است که این نوع بیکاری در حالت کلی و در یک نظام جامع اقتصادی می‌تواند ابعاد گسترده‌تری نیز داشته باشد.

بیکاری فصلی:

بیکاری فصلی یکی از انواع بیکاری است که به دلیل ماهیت برخی از مشاغل به وجود می‌آید. برخی از مشاغل به‌گونه‌ای هستند که شاغلین آن در بعضی از فصول سال شغلی ندارند. به‌عنوان‌مثال، کشاورزان و شالی‌کاران شمال از ابتدای سال و در فصل بهار شروع به کاشت محصول می‌کنند و در پایان فصل تابستان محصول خود را برداشت می‌کنند. این افراد به دلیل ماهیت شغل کشاورزی و همچنین ماهیت محصول برنج در شش ماه دوم سال نمی‌توانند کار کنند و بیکار هستند.

بیکاری پنهان:

زمانی که بنگاه‌ها در حالت رونق اقتصادی قرار دارند اقدام به جذب نیرو می‌کنند تا میزان تولید خود را افزایش دهند. اما زمانی که شرایط اقتصادی کشور از حالت رونق خارج می‌شود، برخی از بنگاه‌ها اقدام به تعدیل‌نیرو نمی‌کنند و با همان تعداد کارگر به فعالیت خود ادامه می‌دهند. این عامل سبب می‌شود تا نیروی کار بر میزان تولید مازاد شود. یعنی در این بنگاه‌ها افرادی حضور داند که حضورشان هیچ تأثیر مثبتی بر میزان تولید بنگاه ندارد. به این پدیده بیکاری پنهان گفته می‌شود.

بیکاری آشکار:

در تفکر سرمایه‌داری عموماً بیکاری را به‌عنوان یک عامل منفی در اقتصاد نمی‌بینند. بلکه بیکاری را به‌عنوان یک پارامتر مهم در ایجاد تناسب در سایر متغیرهای مهم اقتصادی به‌حساب می‌آورند. اگر نرخ بیکاری بیش از حد ممکن پایین باشد کارگران دستمزد بیشتری را طلب می‌کنند و نرخ دستمزد بالا می‌رود، از طرفی اگر نرخ بیکاری بیش از حد بالا باشد علاوه بر آثار اقتصادی، پیامدهای منفی اجتماعی را نیز به همراه دارد. ازاین‌روی در نظام سرمایه‌داری سیاست‌گذاران تلاش می‌کنند تا با اتخاذ سیاست‌های مناسب نرخ بیکاری را در راستای حفظ انضباط اقتصادی متعادل نگه دارند. اگر سیاست‌گذاران به دنبال اهداف ذکر شده تصمیم به بالابردن نرخ بیکاری بگیرند. به این نوع از بیکاری، بیکاری آشکار می‌گویند.

مطلب پیشنهادی: تورم منفی چیست؟

بیکاری ناشی از دوره‌های تجاری:

یک نظام اقتصادی در حالت کلی از دو دوره رونق و رکود تشکیل شده است. در حالت کلی در دوران رونق اقتصادی بنگاه‌ها با حداکثر ظرفیت خود به تولید و فعالیت می‌پردازند و بیکاری کاهش می‌یابد. اما در دوران رکود و کسادی بازار به دلیل پایین‌بودن قدرت خرید یا عدم وجود جذابیت‌های معاملاتی، بنگاه‌ها با کاهش تولید و تعدیل‌نیرو همراه می‌شوند. این عامل سبب می‌شود تا در دوران رکود نرخ بیکاری در کشور افزایش یابد. به این نوع از بیکاری که به دلیل شرایط اقتصادی جامعه به وجود می‌آید بیکاری ناشی از دوره‌های تجاری می‌گویند.

جمع‌بندی پیرامون انواع بیکاری

در این مقاله انواع بیکاری را معرفی کردیم و به بررسی علت‌ها و دلایل آن‌ها پرداختیم. همان‌طور که اشاره شد برخی از انواع بیکاری به دلیل اتخاذ سیاست‌های نامناسب توسط دولت‌ها به وجود می‌آیند، برخی از انواع بیکاری جزئی از ماهیت مشاغل هستند و نمی‌توان برای آن چاره‌ای اندیشید و برخی از انواع بیکاری نیز تعمدی و به خواست سیاست‌مداران و سرمایه‌داران وضع می‌شود. در حالت کلی بیکاری به‌عنوان یک پارامتر اقتصادی اهمیت ویژه‌ای دارد، زیرا تغییرات محسوس در این نرخ می‌تواند آسیب‌های جبران‌ناپذیری بر پایه‌های بنیادین جامعه بزند. اگر نرخ بیکاری در جامعه‌ای به‌صورت گسترده افزایش یابد عوامل مهمی چون فرهنگ، امنیت اجتماعی، دین و مذهب و… را تحت‌تأثیر خود قرار می‌دهد. از این‌روی این عامل توسط تصمیم‌گیرندگان همواره جزو اولویت‌های اساسی هر جامعه قرار می‌گیرد و برای کنترل این نرخ هزینه‌های زیادی صرف می‌شود تا از آسیب‌های احتمالی پیشرو جلوگیری شود.

مطالبی که ممکن است به آن علاقه داشته باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فهرست مطالب