۱۳- ابر تورم و رکود، بحران‌های اقتصادی چیست؟

تداوم تورم در نهایت به فاجعه می‌‍انجامد

دولتی را تصور کنید که در پرداخت بدهی‌های خود دچار ناتوانی است. این دولت مانند بسیاری از کشورها برای فرار از این وضعیت ناخوشایند، از روش چاپ اسکناس برای پرداخت بدهی‌های خود استفاده می‌کند و این مشکل در ظاهر حل می‌شود. معمولاً دولت‌ها از نتیجهٔ چاپ اسکناس که تورم است، مطلع هستند اما پرداخت بدهی با انتشار اسکناس به بهای تورم، ساده‌ترین راه‌حل این مشکل است. اما ابر تورم چیست و در چه شرایطی پدید می‌آید؟ رکود تورمی به چه وضعیتی اطلاق می‌شود؟ در ادامه با ذکر مثال‌هایی از تجربیات کشورهای جهان به تشریح این بحران‌ها می‌پردازیم.

ابر تورم چیست؟

هنگامی که قیمت‌ها بیش از ۵۰درصد رشد کنند، ابر تورم یا تورم مهارناپذیر به وجود می‌آید. معمولاً ابر تورم زمانی رخ می‌دهد که یک دولت برای پرداخت هزینه‌های خود به انتشار اسکناس می‌پردازد. در این وضعیت افزایش مداوم قیمت‌ها موجب به‌وجودآمدن انتظار افزایش قیمت بیشتر در آینده می‌شود. اگرچه ابر تورم بار بدهی دولت را از بین می‌برد اما در این حالت ارزش پول پس‌اندازکنندگان به صفر نزدیک می‌شود، درنتیجه مردم از پس‌انداز اجتناب می‌کنند و این عوامل باعث تردید در معاملات و سرمایه‌گذاری‌های خارجی می‌شود. در شرایط ابر تورم نقش پول به‌عنوان ابزار ذخیره ی ارزش از بین می‌رود و درنتیجه پایان این وضعیت چیزی جز سقوط کامل پول نیست.

ابر تورم آلمان چگونه به وجود آمد؟

مردم آلمان در سال ۱۹۲۳ کارهای عجیبی مثل استفاده از پول به‌جای کاغذدیواری منازل مسکونی و سوزاندن پول برای گرمایش انجام می‌دادند. اما دلیل این اقدامات چه بود؟ در اوایل دهه ی ۱۹۲۰، آلمان در بحران ابر تورم گرفتار بود. آلمان برای پرداخت غرامت‌های سنگین به متفقین، پس از جنگ جهانی اول مقدار زیادی پول رایج کشور (مارک) منتشر کرد. افزایش چشمگیر قیمت‌ها از نتایج انتشار پول بود. تا نوامبر ۱۹۲۳ خرید یک دلار آمریکا، یک تریلیون مارک نیاز داشت و هزار میلیارد اسکناس مارک در این کشور در گردش بود. به‌عبارت‌دیگر مارک کاملاً ارزش خود را ازدست‌داده بود.

ابر تورم زیمبابوه و اسکناس‌های ۱۰۰ تریلیون دلاری

چند سال پیش در زیمبابوه نیز وضعیتی مشابه کشور آلمان به وجود آمد. تورم از سال ۲۰۰۷ به‌سرعت در این کشور رشد کرد. صندوق بین‌المللی پول تا سپتامبر ۲۰۰۸، نرخ تورم سالانه را ۴۸۹ میلیارد درصد برآورد کرد و در عمل بین سال‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ دلار زیمبابوه ۹/۹۹ درصد از ارزش خود را از دست داد. در این وضعیت قیمت‌ها تقریباً هر ۲۴ ساعت دوبرابر می‌شد و در هر روز، مشاغل چندین بار قیمت‌ها را اصلاح می‌کردند.

در ژوئن ۲۰۰۸ اکونومیک تایمز گزارش داد که قیمت نان در این کشور معادل ۱۲ ماشین جدید در یک دهه پیش است. دولت برای همگامی با افزایش قیمت‌ها اسکناس‌های یک‌میلیون‌دلاری و یک میلیارددلاری منتشر می‌کرد و سرانجام در سال ۲۰۰۹ بزرگ‌ترین واحد پولی که تاکنون منتشرشده را منتشر کرد. یعنی اسکناس ۱۰۰ تریلیون دلاری! هرچند که همه ی مردم این کشور میلیاردر بودند اما دلارهای آنها درعمل بی‌ارزش بود. بااین‌حال ابر تورم زیمبابوه منحصربه‌فرد نبوده و بدترین تورم تاریخ نیست.

مشکل اصلی ابرتورم در آلمان و زیمبابوه

ریشه ی مشکل ابر تورم در آلمان و زیمبابوه این بود که دولت بدهی‌های خود را با چاپ پول جدید پرداخت می‌کرد. افزایش عرضه ی پول می‌تواند دو اثر مهم برجای بگذارد، می‌تواند باعث افزایش تولید یا افزایش قیمت‌ها و یا ترکیبی از هر دو عامل شود. پس از گذشت چند سال از دوبرابر شدن قیمت‌ها و ابر تورم، مردم همواره در انتظار افزایش تورم بودند و این انتظار تورمی باعث تغییر در رفتار آنها شد اما درنهایت ابر تورم در آلمان و زیمبابوه با کنارگذاشتن واحد پولی و جایگزین‌کردن ارز دیگری پایان یافت.

انتظار تورمی چیست؟

هنگامی که مردم بر اساس تجربیات خود و یا بر مبنای وضعیت بازار، افزایش قیمت‌ها در آینده را پیش‌بینی می‌کنند، میزان هزینه‌های خود را افزایش داده و از نگه‌داشتن پول در نزد خود، اجتناب می‌کنند. تولیدکنندگان و فروشندگان نیز به امید افزایش قیمت‌ها در آینده از عرضه ی کالا خودداری می‌کنند، به‌این‌ترتیب تورم افزایش می‌یابد. شخصی را تصور کنید که قصد خرید یک تلویزیون جدید را دارد و همچنین انتظار دارد که قیمت‌ها تا دوهفته ی آینده به‌سرعت افزایش پیدا کنند. طبیعی است که این فرد قبل از اینکه قیمت تلویزیون فرصتی برای افزایش پیدا کند و دراسرع‌ وقت آن را می‌خرد. وقتی همه ی افراد از این منطق پیروی می‌کنند، پول در جامعه با سرعت بیشتری به گردش درمی‌آید. به‌این‌ترتیب انتظار افزایش تورم موجب می‌شود که سرعت گردش پول در جامعه افزایش پیدا کند.

سرعت گردش پول در شرایط تورم و رکود

سرعت گردش پول تعداد دفعاتی است که موجودی پول کشور در سال برای معاملات، هزینه می‌شود. به‌عنوان‌مثال اگر یک اسکناس ۱۰۰ دلاری در طول سال ۲ بار گردش کند، قدرت خرید این اسکناس در سال ۲۰۰ دلار است. پس افزایش سرعت گردش پول معادل افزایش میزان پول در جریان در یک کشور است. اگر در یک جامعه انتظارات تورمی وجود نداشته باشد، سرعت گردش پول پایدار بوده و در شرایط تورمی سرعت گردش پول افزایش می‌یابد، همچنین در دوران رکود نیز سرعت گردش پول معمولاً کم است.

بنابراین هنگامی که مردم پول خود را به‌محض اینکه به دست می‌آورند، در جای دیگری خرج می‌کنند، سرعت گردش پول افزایش‌یافته و این عامل، تورم را با سرعت بیشتری بالا می‌برد و جامعه درگیر یک چرخه ی معیوب از قیمت‌های بالاتر، انتظار برای افزایش قیمت‌ها و در نتیجه تورم می‌شود.

رکود در مقابل تورم

هنگامی که تولید ناخالص داخلی برای مدت طولانی کاهش پیدا کند، رکود شکل می‌گیرد. درواقع رکود اثرات بدی مانند بیکاری و کاهش قیمت‌ها را به همراه دارد. هنگامی که سطح قیمت‌ها روبه کاهش باشد، یعنی برخلاف حالت تورم، مردم در یک جامعه سعی می‌کنند مخارج خود را به حداقل رسانده و پس‌انداز کنند. در این حالت سرعت گردش پول نیز کاهش‌یافته و بیکاری افزایش می‌یابد. قبل از دهه ی ۱۹۳۰ اقتصاددانان برای توصیف کاهش پایدار در تولید ناخالص داخلی، از اصطلاح رکود استفاده می‌کردند. اما پس از رکود بزرگ، برای اجتناب از ارتباط با دهه ی ۱۹۳۰ از کلمه ی بحران به‌جای رکود استفاده کردند.

زمانی که بازار سهام در سال ۱۹۲۹ سقوط کرد، کارگزاران سهام دچار مشکل شدند، هیچ‌کس پولی خرج نمی‌کرد و درواقع اقتصاد متوقف شد. کینز معتقد است که دلیل رکود بزرگ ۱۹۳۰ کمبود طرف تقاضا است. به این معنی که افراد ترجیح می‌دادند مخارج خود را کاهش داده و نزد خود پول کنز کنند. زمانی که اقتصاد دچار رکود می‌شود، تعداد کارگران بیشتر از شغل‌های موجود و تولید بیش از نیاز مصرف‌کننده‌ها وجود دارد. پس در چنین شرایطی هم درآمد و هم سطح قیمت‌ها کاهش می‌یابد.

سیاست پولی انبساطی به بانک‌های مرکزی کمک می‌کند که به اقتصاد سرعت بدهند. مثلاً اگر دولت نرخ بهره را کاهش دهد، این امر مصرف‌کنندگان را به دریافت وام تشویق می‌کند. اما گر انتظارات مردم از آینده تغییر کند و کاهش قیمت بیشتری را پیش‌بینی کنند، رفتار خود را برخلاف منافع بانک مرکزی تغییر می‌دهند. به‌عنوان‌مثال اگر فردی قصد خرید یک تلویزیون را داشته باشد، و انتظار داشته باشد که در آینده، قیمت‌ها کاهش پیدا کنند، از خرید اجتناب کره تا در زمان مناسب‌تری تلویزیون موردنظر خود را با قیمت پایین‌تری خریداری کند. وقتی همه ی افراد جامعه از این منطق پیروی کنند، هزینه‌ها و سرعت گردش پول کاهش پیدا کرده و این امر سبب شکل‌گیری چرخه‌ای معیوب از کاهش قیمت‌ها می‌شود که درنهایت منجر به رکود خواهد شد. در این شرایط اقتصاد در دام نقدینگی قرار دارد.

اقدامات فدرال رزرو در دوران رکود بزرگ

پس از رکود اولیه در سال ۱۹۲۹ فدرال رزرو نرخ بهره را به صفر رساند و در این وضعیت، تولید و سطح عمومی قیمت‌ها کاهش پیدا کرد. انتظار کاهش قیمت مردم عادی شروع به رشد کرد، بیکاری به ۲۵درصد افزایش یافت و متوسط درآمد خانوار حدود۴۰درصد کاهش پیدا کرد. زمانی که نرخ بهره به صفر رسید و قیمت‌ها همچنان در حال کاهش بود، بانک مرکزی در تنگنا قرار گرفت.

تداوم کاهش تورم به این معنی بود که دریافت وام حتی اگر بدون بهره باشد، معامله ی خوبی به نظر نمی‌رسید؛ زیرا پولی که وام‌گیرنده در آینده ملزم به پرداخت آن بود قدرت خرید بیشتری از اصل وام داشت که این امر سبب دلسردی مردم از خرید سرمایه‌هایی مثل مسکن و اتومبیل شد. همچنین عدم تمایل به گسترش کسب‌وکار نیز از دیگر شرایط موجود در آن جامعه بود. خروج از رکود نزدیک به یک دهه به طول انجامید و سرانجام هزینه‌های هنگفت دولت در جنگ جهانی دوم به این رکود پایان داد.

رکود تورمی در ایالات متحده چگونه شکل گرفت؟

اگر هم‌زمان با افزایش قیمت‌ها، تولید کند یا متوقف شود یا به‌عبارت‌دیگر یک اقتصاد راکد، با تورم نیز روبه‌رو شود، این اتفاق منجر به وقوع رکود تورمی در آن کشور می‌شود. ایالات متحده از سال ۱۹۷۰،پس از شوک‌های ارزی از جمله افزایش قیمت نفت و ازبین‌رفتن نوعی ماهی که برای خوراک دام و کودهای شیمیایی مهم بود، رکود تورمی را تجربه کرد. این ترکیب از اتفاقات به معنای کافی نبودن میزان تولیدات این کشور بود؛ بنابراین فدرال رزرو سعی کرد با افزایش عرضه ی پول و کاهش نرخ بهره به این موضوع رسیدگی کند. اما تولید به دلیل بهره‌وری پایین و کمبود نفت، افزایش چندانی نیافت؛ بنابراین تمام پول‌های عرضه شده باعث به‌وجودآمدن تورم در این کشور شد. ازآنجایی‌که کسب‌وکارها منتظر افزایش بیشتر هزینه‌ها بودند. پس کارگران خود را اخراج کرده و این امر موجب رکود اقتصادی شد.

درنهایت رئیس جدید فدرال رزرو عرضه ی پول و نرخ بهره را کاهش داد، پس تولید به‌شدت کاهش یافت و نرخ بیکاری به ۱۰درصد رسید. اما افزایش قیمت‌ها متوقف شد و انتظارات تورمی در اوایل دهه ی ۸۰ به پایان رسید.

جمع‌بندی

از مثال‌ها و تجربیات کشورهای مختلف آموختیم که تمام افرادی که در جامعه، صاحبان پول و دارایی هستند از ابر تورم ضرر می‌کنند. ابر تورم در دوران مختلفی از تاریخ برای کشورهایی همچون فرانسه، ایالات متحده در دهه ی ۱۸۶۰،آلمان، مجارستان، آرژانتین و زیمبابوه رخ‌داده است. شباهت تمام این کشورها در کاهش ارزش پول خود برای پرداخت تعهدات و بدهی‌ها بود که نتیجه ی این عوامل چیزی جز ابر تورم، رکود اقتصادی و فقر نبود سپس به بررسی اجمالی رکود و رکود تورمی پرداختیم. تجربیات کشورهای مختلف از ابر تورم، رکود و رکود تورمی به ما می‌آموزد که در برخی موارد اقدامات عملی دولت می‌تواند شرایط اقتصادی در یک کشور را بهبود ببخشد همان‌طور که ممکن است دخالت دولت در اقتصاد به بدتر شدن شرایط اقتصادی و رفاه جامعه منجر شود.

مطالبی که ممکن است به آن علاقه داشته باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *