سه تئوری دربارهی بانکها
او با طرح این پرسش که آیا بانکها خلق پول میکنند؟، به نقش و جایگاه بانکها و بانک مرکزی در روند خلق پول پرداخت و گفت: «سالهاست که وقتی بحث تورم و دلایل آن مطرح میشود، تفسیرها بر خلق پول گذاشته میشود و نهایتاً بانکها بهعنوان نهادهایی که پول را خلق میکنند، مقصر اصلی شناخته میشوند، اما آیا اساساً این حرفها درست است یا خیر؟ بانکها در این فرآیند چه نقشی دارند و چقدر میتوان انتظار داشت که این نقش کاهش پیدا کند؟ در این نشست تلاش میکنم که به این پرسشها پاسخ دهم.» مدیر آکادمی بانک سامان در ادامه گفت: «از زمان شکلگیری بانکها سه تئوری وجود داشته که به تناوب استفاده شده است، اول اینکه «بانکها واسطهگر مالی هستند» و از مردم سپرده میپذیرند و آن را بهعنوان تسهیلات در اختیار کسانی قرار میدهند که میخواهند سرمایهگذاری کنند و در واقع سپردههای کوتاهمدت را به سرمایهگذاریهای بلندمدت تبدیل میکنند. در چنین چارچوبی بانک توانایی خلق پول ندارد، زیرا فقط منابع سپردهگذاران را بهعنوان تسهیلات در اختیار متقاضیان و بنگاهها قرار میدهد.» او به تئوری دوم در قالب «ذخیرهی جزیی» اشاره کرده و افزود: «بهعنوان مثال اگر بانکی ۱۰۰ تومان سپرده جمعآوری کرده است، دولت از او میخواهد که ۱۰ درصد آن را بهعنوان ذخیرهی قانونی در بانک نگه دارد و ۹۰ تومان دیگر را به مردم وام بدهد. وامگیرنده میتواند آن ۹۰ تومان را در بانک دیگر سپرده کرده و بانک جدید ۱۰ درصد از آن سپرده (۹ تومان) را بهعنوان ذخیرهی قانونی به دولت بدهد و ۸۱ تومان دیگر را تسهیلات بدهد. این چرخه میتواند ادامه پیدا کند تا جاییکه معکوس نرخ ذخیرهی قانونی ضربدر سرمایهی سپرده اولیه، میتواند حداکثر خلق پولی در سیستم بانکی، و نه یک بانک بهتنهایی داشته باشد که در این مثال سیستم بانکی میتواند قریب به هزار تومان خلق پول داشته باشد.» دکتر سوری در بیان تئوری سوم دربارهی سیستم بانکی ادامه داد: «بانکها برای اعطای تسهیلات نیازی ندارند که سپرده بگیرند و بهتنهایی قادر هستند خلق پول کنند و الزامی نیست که حتماً یک سیستم بانکی باشد. این نگاه که بانک را بهعنوان یک بنگاه خالق پول میبینند، نگاهی است که ابتدای قرن بیستم هم حاکم بوده و به دلایلی کنار گذاشته شد. اکنون بعد از دو بحرانی که در قرن بیست و یکم با آن روبهرو شدیم، دوباره توجهات به سمت آن جلب شده است که بانکها هم میتوانند بنگاههایی باشند که خلق پول کنند.»این اقتصاددان با اشاره به دو تعریف «پول» گفت: «تعریف پول به دو صورت است؛ پولی که بانک مرکزی تولید میکند که نام آن را «پول نفت» میگذاریم که سکه و اسکناسی است که چاپ میشود و همچنین سپردههایی که از طرف بانکهای تجاری نگه داشته است و دوم پولی که بانکهای تجاری تولید میکنند که نام آن را «سپرده» میگذاریم که میتواند شکلهای مختلف به خود بگیرد.»
بانکها چگونه پول خلق میکنند؟
او در ادامه در توضیح اینکه بانکها چگونه خلق پول میکنند، گفت: «بانکها با اعطای تسهیلات میتوانند پول خلق کنند که اصطلاحاً گفته میشود «بانک با باد هوا پول خلق میکند» که اگر آن را بپذیریم سؤالات زیادی مطرح میشود و یکی از آن سؤالات این است که پس چرا بانکها برای جذب سپرده با یکدیگر رقابت میکنند؟ و مهمتر اینکه وقتی بانک میتواند بهراحتی خلق پول کند و بدهیهای خود را پرداخت کند، چرا دچار بحران میشود؟ پس میتوان گفت این حرف که بانکها با باد هوا پول خلق میکنند، خیلی گویا نیست و نمیتوان پذیرفت که بانک بهراحتی پول خلق کند. در مورد تولید پول باید گفت که در اصل دو بدهی تولید میشود که در واقع یک بدهی دوطرفه است. بانک با عملیات حسابداری خود، حساب سپردهی مردم را بهعنوان تسهیلاتگیرنده شارژ میکند و بانک برای خود یک بدهی در دفاتر خود ثبت و در طرف مقابل نیز بدهی مردم به بانک را ثبت میکند و به این شکل یک بدهی دوطرفه شکل میگیرد و در حقیقت بدهی، خلق شده و نه پول. درست است که وامگیرنده از وام میتواند بهعنوان پول استفاده کند اما در مقابل برای او یک بدهی به بانک هم ایجاد شده است.»
دکتر سوری ادامه داد: «افزایش دوطرفهی ترازنامه بانک، دو ویژگی متفاوت دارد که بسیار مهم است. اول اینکه، بدهی مردم به بانک، بدهی با مدت مشخص است و برای بازپرداخت تسهیلات زمان تعیین شده است، اما بدهی بانک به تسهیلاتگیرنده که حساب او را شارژ کرده، مدت ندارد و بلافاصله آن پول از سوی وامگیرنده برداشت میشود و بانک باید آن را به صورت نقدی و با پول پرداخت کند؛ پس تعهد دوطرفه است، اما شکل تعهدها یکسان نیست. یکی مدت دارد و دیگری مدتدار نیست. همچنین، یکی درآمدزا است و بانک در قبال پرداخت وام، نرخ بهره میگیرد، اما دیگری نفعی ممکن است نداشته باشد. این درست است که بانکها نسبت به دیگر بنگاهها از مزیتهایی برخوردار هستند و آن این است که بهسادگی میتوانند تأمین مالی کنند. اما در کنار این مزیت باید شبکهی پرداخت کشور را اداره کنند و این خدمت را به صورت یک کالای عمومی در اختیار مردم قرار دهند. مردم اکنون بهراحتی با کارت خود میتوانند خرید کنند، و این سیستم را بانک در اختیار جامعه قرار داده است و پرداختها را تسهیل کرده است.»
بانک مرکزی بدون پشتوانه پول خلق میکند؟
او تصریح کرد: «به جملهی «بانک با باد هوا پول خلق میکند» برگردیم و بگوییم این جمله بیشتر شایستهی بانک مرکزی است تا یک بانک تجاری. پولی که بانک مرکزی تولید میکند، برخلاف دیگر بانکها، برای او بدهی محسوب نمیشود یا در واقع بدهیای است که هیچگاه مجبور به ادای آن نیست. قبلاً این محدودیت برای دولتها وجود داشت که خلق پول نکنند؛ اما اکنون بهراحتی خلق پول صورت میگیرد و محدودیتی وجود ندارد.»
مدیر آکادمی بانک سامان افزود: «سؤالی که پیش میآید این است که بانکها تا کجا میتوانند صرفاً با یک عملیات حسابداری ساده، خلق پول کنند و دو طرف ترازنامه را افزایش دهند؟ این روند تا کجا میتواند ادامه پیدا کند؟ آیا بانکها آزاد هستند تا بینهایت پول خلق کنند و از آن استفاده ببرند؟ چه عواملی وجود دارد که اجازه نمیدهد بانکها از باد هوا پول خلق کنند؟ در اینجا از چند عامل میتوان نام برد: تعامل بانکها با خانوارها و شرکتها، تعامل بانکها با سیاستگذار براساس سیاستهای پولی و همچنین عواملی که در خود بانک ایجاد میشود تا از قدرت خلق پول تا بینهایت استفاده نکند. در مورد تعامل بانک با خانوارها و شرکتها، وقتی از تسهیلات صحبت میکنیم و میگوییم اگر بانک اعطای تسهیلات میکند پس خلق پول کرده، باید به این نکته توجه داشت که اینگونه نیست که بانک بتواند به زور به مردم تسهیلات بدهد، بلکه باید برای آن تقاضا وجود داشته باشد. در حقیقت، یک رابطهی دوطرفه بین بانک و مشتری برقرار است.»
فاکتورهای خلق پول در ایران
او ادامه داد: «سؤال دیگر اینکه چه عواملی برای گرفتن تسهیلات از سوی مردم وجود دارد که در نهایت باعث این میشود که بگوییم بانک خلق پول کرده است؟ عوامل متعددی وجود دارد. آیا واقعاً فردی در ایران وجود دارد که به او پیشنهاد گرفتن وام بدهیم و وی قبول نکند؟ قبول میکند چون نرخ بهرهای که برای تسهیلات دادهایم، از نرخ تورم کمتر است. اگر حتی شما با وامی که گرفتهاید معامله و تجارت نکنید و صرفاً مایحتاج روزانهی خود را نیز بخرید نسبت به تورم سال بعد جلو هستید. عاملی که باعث میشود این تقاضا بهوجود بیاید؛ در عرضهی پول نقش بازی میکند. انتظاراتی که نسبت به سال بعد برای گرانشدن قیمتها داریم، ما را وادار میکند که وام بگیریم. آیا فردی که قبلاً وام گرفته، اکنون انگیزه دارد که آن را پس بدهد؟ قطعاً نه. اینها فاکتورهایی است که بر خلق پول تأثیرگذار است. پس لزوماً بانکها بهصورت یکطرفه به زور بهدنبال اعطای تسهیلات نیستند، بلکه تقاضا از سوی جامعه وجود دارد، و بهوجودآمدن آن تابع تصمیماتی است که شرایط اقتصادی کشور آن را موجب شده است. اگر اقتصاد رقابتی داشتیم، آنگاه میتوانستیم بگوییم بانکها در خلق پول نقش دارند؛ در کشورهای دیگر بانکها، برنامهها و طرحهایی را اجرا میکنند تا مردم را ترغیب کنند از تسهیلات آنها استفاده کنند. برعکس در کشور ما، صف برای گرفتن وام همیشه وجود داشته است. اگر نرخ بهره در کشور به صورت دستوری نباشد، خواهیم دید که خلق پول از سوی خانوارها و بنگاهها کنترل و توان بانکها برای اعطای تسهیلات محدود میشود. یا اگر جامعهای داشتیم که در آن انتظارات تورمی در پی نگرانی دربارهی افزایش قیمتها در آینده وجود نداشت، طبعاً بانکها برای خلق پول با مانع روبرو میشدند.»
او به دیگر عاملی که موجب خلق پول ازسوی بانکها میشود، اشاره و اظهار کرد: «عامل دیگر، ریسکهایی است که بانکها با آن روبهرو هستند و آنها را معمولا با «نسبتهای ترازنامهای» اندازه میگیرند. عمدهی بدهیهای بانک، سپردهای است که سپردهگذاران نزد بانک دارند. به این نکته باید توجه داشت که سپردهها مدتدار نیستند، اما داراییهای بانک در تسهیلات مدتدار است. بنابراین بانکها همواره با این ریسک روبهرو هستند که تسهیلاتی که به مشتریان دادهاند، بازپرداخت نشود و وام بانک از بین برود. سرمایهی بانک برای این است که اگر چنین اتفاقی رخ داد، بانک بتواند این زیان را از طریق سرمایهی خود جبران کند؛ اما اگر سرمایه کم باشد، وضعیت بانک بسیار شکننده خواهد بود. بانک متوجه است که اگر با توجه به حجم سرمایهی محدود خود، تسهیلات بیشتری اعطا کند، ریسک ورشکستگی افزایش پیدا خواهد کرد. متأسفانه برخی بانکها چنین میکنند، زیرا میدانند در نهایت قانونگذار ورود خواهد کرد.»
مهمترین ریسک تهدیدکنندهی بانکها
دکتر سوری با اشاره به مهمترین ریسک تهدیدکنندهی بانکها، گفت: «مهمترین ریسکی که بانکها با آن روبهرو هستند «ریسک نقدینگی» است که در صورت بروز مشکل کمبود پول، بانک مرکزی وارد میشود؛ میبینیم که اگر بانکها خلق پول میکنند، در نهایت این بانک مرکزی است که کنترل خلق پول را در اختیار دارد و بانکها نمیتوانند تا بینهایت این کار را انجام دهند. درست است که بانکها میتوانند بهراحتی با ایجاد سپرده در ترازنامهی خود، خلق پول کنند، اما بانک همواره به پول نقد یعنی پول بانک مرکزی (و نه پولی که خود خلق کرده) نیاز دارد تا پاسخگوی مشتریان خود باشد. براساس «ذخیرهی قانونی،» بانکها باید درصدی از سپردههایی را که ایجاد میکنند بهعنوان پول نقد در اختیار بانک مرکزی قرار دهند. یعنی اگر تسهیلاتی دادیم و معادل آن سپرده ایجاد کردیم، باید ۱۵ درصد آن را در اختیار بانک مرکزی قرار دهیم. بنابراین، بانک به پول نقد نیاز دارد و این پول نقد است که برای بانکها برای پرداخت تسهیلات، محدودیت ایجاد میکند. درست است که بانک برای اعطای تسهیلات به جذب سپرده نیاز ندارد، اما برای کاهش ریسک نقدینگی باید سپرده و پول بانک مرکزی را جذب کند و نمیتوان پول خودش متکی باشد. نکته این است که باید دید بانکهای ما با این ریسک چگونه مواجه میشوند. مثلاً بانکها از ابزارهایی استفاده میکنند که نیاز مردم به پول نقد کمتر باشد، مثل کارتهای بانکی که باعث میشود پول بیشتری در بانکها بماند و قدرت آنها را بیشتر کند، اما در مجموع ارقام زیادی برای سیستم بانکی نیست؛ یا اینکه بانکها میتوانند از بازار بینبانکی استفاده کنند و از بانک دیگر تسهیلات و یا از بانک مرکزی پول بگیرند.»
سخنران با بیان اینکه پول بانک مرکزی سررشتهی خلق پول است، تصریح کرد: «بانکها خلق پول میکنند، اما در نهایت اختیار خلق پول در دست بانک مرکزی است؛ چون پولی که بانکها خلق میکنند سوار بر پولی است که بانک مرکزی در اختیار جامعه قرار داده است و کشتیها سوار بر آبی هستند که میزان آن را بانک مرکزی مشخص کرده است. اما داستان به این سادگیها نیست. درست است که بانک مرکزی کاملاً تعیینکننده و تأثیرگذار است، اما همیشه نمیتواند از این قدرت خود به صورت کامل استفاده کند، چون اگر آب را کاهش دهد، ممکن است یکی از کشتیها غرق شود و کل رودخانه بسته شود. اگر یکی از بانکهای ما منابع نقدی نداشته باشد و اعتبار آن کاهش پیدا کند، این انتظار وجود دارد که مردم به بانک رجوع کنند و سپردههای خود را بردارند. از این موضوع با عنوان «بانکهراسی» نام برده میشود، در ادامه به «بانکگریزی» منجر میشود؛ سیستم مالی کشور را تخریب میکند، و هزینهی آن برای اقتصاد ایران بسیار زیاد است؛ بانک مرکزی چنین ریسکی را نخواهد کرد. بانک مرکزی بهطور ضمنی این اطمینان را به بانکها داده که اجازهی ورشکستگی به دلیل نقدینگی را نخواهد داد؛ همواره پول نقد و «سیاست عرضهی پرکشش پول» وجود دارد؛ به این معنی که با نرخ بهرهی سیاستی، بانکها هرچقدر پول نقد نیاز داشته باشند، از بانک مرکزی خواهند گرفت تا ریسک نقدینگی به سایر بانکها سرایت نکند. سیاست عرضهی پرکشش پول به یک نرخ بهره متصل است و بانکهای مرکزی در دنیا از این نرخ بهره استفاده میکنند.»
او افزود: «بانک مرکزی همواره بهعنوان آخرین مرجع تأمین نقدینگی است و هر بانک وقتی نتواند از جایی پول بگیرد، در نهایت به بانک مرکزی مراجعه میکند. بههرحال اقتصادی که در حال رشد است نیاز به پول نقد هم دارد که بانک مرکزی همواره آن را تأمین میکند، اما اعمال سیاست عرضهی پرکشش پول، در بازار کژمنشی ایجاد میکند؛ به این مفهوم که بانکها میدانند که در نهایت بانک مرکزی وجود دارد و منابع و هزینهها را پرداخت خواهد کرد. حل این مشکل اینگونه برطرف میشود که بانک مرکزی سیاستهایی را اعمال کند که کژمنشی به وجود نیاید و اگر آمد، آن را کنترل کند، چون راه دیگری حداقل تاکنون برای مشکل شناخته نشده است.»
دکتر سوری در نتیجهگیری سخنان خود گفت: «ما با مجموعهای از عوامل مواجه هستیم که اجزای آن در خلق پول تأثیر میگذارند؛ از خانوارهایی که برای تسهیلات درخواست میدهند، سیاستهایی که باعث شده خانوارها و بنگاهها همواره به دنبال وام باشند تا بانک مرکزی که از نرخ بهره و پول نقد نمیتواند به درستی استفاده کند، در آن دخیل هستند. خلقپول کار بانک است و ما نمیتوانیم بانکی داشته باشیم که خلقپول نکند، چون تسهیلات میدهد و نمیتوان به این دلیل بانک را محکوم کرد، اما اینکه بانک باید در یک محدوده خلقپول کند، بستگی به این دارد که چه سیگنالهایی به بانک داده میشود تا دچار کژمنشی نشود. این کژمنشی را تنها با نظارت میتوان کاهش داد. تاریخ بانک مرکزی در جهان نشان داده که بعد از هر بحران، قوانین جدید نوشته شده و جنبههایی که مشکل داشت را شناسایی و برای آن محدودیت ایجاد میکنند.»
معرفی سخنرانان
داود سوری
داود سوری اقتصاددان برجسته، دانشآموختهی رشتهی اقتصاد دانشگاه شهیدبهشتی تهران است. او کارشناسی ارشد خود را در رشتهی سیستمهای اقتصادی از دانشگاه شیراز اخذ کرده و تحصیلات تکمیلی خود را در رشتهی اقتصاد و در مقطع دکترا در دانشگاه ایالتی پلیتکنیک ویرجینیا ادامه داده است.