۱۸-اقتصاد خرد؛ از قانون تقاضا تا مطلوبیت

علم اقتصاد به دودسته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی اقتصاد خرد و کلان تقسیم‌بندی می‌شود. در اقتصاد کلان به مباحثی مانند بیکاری، تورم، تولید ناخالص ملی، سیاست‌های پولی و مالی پرداخته می‌شود. همان‌طور که می‌دانید اقتصاد خرد یکی از شاخه‌های اصلی اقتصاد است که به بررسی مسائلی همچون رفتارهای مصرف‌کنندگان، رفتار عرضه‌کنندگان و بنگاه‌ها و به بیان کلی به بررسی بازارها می‌پردازد. هر دوشاخه‌ی اقتصاد خرد و کلان از اهمیت زیادی برخوردارند و درواقع نمی‌توان ارزش بیشتری برای فقط یکی از آنها قائل شد. یکی از مهم‌ترین مفاهیم در اقتصاد خرد بحث تحلیل حاشیه‌ای است که به چگونگی تصمیم‌گیری افراد، کسب‌وکارها و دولت‌ها می‌پردازد. در ادامه قصد داریم در چارچوب اقتصاد خرد با برخی از قوانین تقاضا، عرضه، تحلیل حاشیه‌ای و مطلوبیت آشنا شویم.

عرضه و تقاضا، دو عضو جدانشدنی

هر بازار دارای دو طرف فروشندگان و خریداران است. فروشندگان و عرضه‌کنندگان و خریداران یا مصرف‌کنندگان بازار را تشکیل می‌دهند و تصمیم‌ها و رفتار هریک از آنها بر بازار اثرگذار است. در علم اقتصاد تقاضا به مقداری از کالا گفته می‌شود که یک خریدار مایل و قادر به خرید آن باشد. عوامل زیادی بر تقاضا و مقدار آن مؤثر است. ازجمله این عوامل قیمت، درآمد، انتظارات، سلیقه و قیمت کالاهای مربوط را می‌توان برشمرد. عرضه نیز به آن مقدار از کالا و خدمات گفته می‌شود که فروشنده مایل و قادر به فروش آن باشد. از عوامل تأثیرگذار بر طرف عرضه‌ی بازار می‌توان به قیمت، تکنولوژی، انتظارات و قیمت نهاده‌های تولید اشاره کرد.

منحنی عرضه و تقاضا چگونه است؟ – اقتصاد خرد

از مهم‌ترین و ابتدایی‌ترین منحنی‌های اقتصاد منحنی عرضه و تقاضاست. قیمت‌ها بر محور عمودی و مقدار در محور افقی قرارمی گیرد. منحنی تقاضا دارای شیب نزولی است و منحنی عرضه شیب صعودی دارد. نزولی بودن شیب منحنی تقاضا نشان‌دهنده‌ی قانون تقاضاست. به این مفهوم که با بالارفتن قیمت یک کالا، میزان تقاضای مصرف‌کننده از آن کالا کاهش می‌یابد و بالعکس. به طور خلاصه می‌توان بیان کرد که بین قیمت و مقدار تقاضا رابطه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای معکوس برقرار است. همچنین شکل منحنی تقاضا منعکس‌کننده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی ایده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی کاهش مطلوبیت است.

صعودی بودن منحنی عرضه نیز نشان‌دهنده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی رابطه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی مستقیم قیمت‌ها با مقدار عرضه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی کالا است. به این صورت که با افزایش قیمت‌ها، تولیدکننده مقدار بیشتری از کالاها را تولید و به بازار عرضه می‌کند. نقطه‌ای که منحنی عرضه و تقاضا یکدیگر را قطع می‌کنند، نقطه‌ی تعادل بازار است. به‌عبارت‌دیگر در این مکان قیمت‌ها و مقدار تولید در تعادل قرارمی گیرند و هیچ‌گونه کسری و مازادی در سمت عرضه و تقاضای بازار وجود ندارد.

بهره‌وری چیست و چه ارتباطی با کشورهای ثروتمند دارد؟

چرا منحنی عرضه صعودی و منحنی تقاضا نزولی است؟

معمولاً اولین تکه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی پیتزا مطلوبیت بیشتری دارد. تکه‌ی دوم تا پنجم ممکن است مطلوبیتی به‌اندازه‌ی تکه‌ی اول نداشته باشد و تکه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی پانزدهم شاید از مطلوبیت منفی برخوردار باشد. بنابراین هرچه مصرف افزایش می‌یابد فرد حاضر به پرداخت هزینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی بالاتری نیست. این قانون به‌خوبی دلیل شیب نزولی منحنی تقاضا را نشان می‌دهد. منحنی عرضه با شیب صعودی نشان‌دهنده‌ی قانون عرضه است. افزایش قیمت به تولیدکنندگان انگیزه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی بیشتری برای تولید می‌دهد. به نظر می‌رسد که منحنی تقاضا منحنی سود حاشیه‌ای و منحنی عرضه منحنی هزینه‌های حاشیه‌ای هستند. اگر تولیدکننده‌ای تولید کمی داشته باشد سود حاشیه نهایی آن بیش از هزینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی نهایی است. اگر تقاضا برای کالای او افزایش یابد و تولیدکننده بیش از حد تولید کند، هزینه حاشیه‌ای او بیش از سود حاشیه‌ای خواهد بود. بنابراین تولیدکننده منابع خود را هدر داده و ضرر می‌کند. چنانچه سود نهایی آخرین واحد مصرف شده برابر با هزینه‌ی نهایی آن واحد باشد تعادل برقرار می‌شود.

کسری بودجه چیست؟

تحلیل حاشیه‌ای و اقتصاد خرد

تحلیل حاشیه‌ای به چگونگی تصمیم‌گیری افراد، کسب‌وکارها و دولت‌ها می‌پردازد. وقتی یک بنگاه تصمیم به استخدام کارگر جدید می‌گیرد، به محاسبه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی درآمد و هزینه‌ها می‌پردازد. به‌عبارت‌دیگر بنگاه باید درآمد حاصل از استخدام یک کارگر اضافی را با هزینه‌ی ناشی از استخدام وی که شامل دستمزدها و مزایا می‌شود، مقایسه کند. چنانچه درآمد کارگر برای بنگاه بیش از هزینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی وی باشد، بنگاه به استخدام کارگر اقدام می‌کند. مادامی که برای کارگران استخدام شده این رابطه برقرار باشد، بنگاه به استخدام ادامه خواهد داد. در غیر این صورت تولید را با کارگران استخدام شده درگذشته ادامه می‌دهد.

توسعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی پارک‌های شهری را در نظر بگیرید. مسلماً شهروندان از داشتن ۴ پارک شهری بیش از داشتن ۳ پارک، رضایت کسب می‌کنند. اما رضایت شهروندان لزوماً به این معنی نیست که دولت حتماً باید به ساخت پارک چهارم اقدام کند. درواقع دولت سود یا رضایت اضافی ایجاد شده پس از ساخت پارک را بررسی می‌کند و آن را با هزینه‌های اضافی مقایسه می‌کند. چنانچه سود اضافی بیش از هزینه‌ها باشد پارک چهارم احداث خواهد شد. دولت این کار را برای تمام پارک‌های اضافی انجام می‌دهد. درواقع منفعت پارک اول از مزیت اضافی پارک دوم بیشتر است و تا آخر به همین روال است. تا درنهایت سود حاشیه‌ای یک پارک کمتر از هزینه نهایی آن می‌شود و بنابراین دولت از ساخت پارک منصرف می‌شود.

مطلوبیت چیست؟

کلمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی مطلوبیت به معنی رضایتی است که مردم آن را از مصرف یک کالا یا خدمات به دست می‌آورند. بدین صورت هرگاه که مقادیر بیشتری از هر چیزی را مصرف کنید درنهایت رضایت کمتری را از واحدهای پایانی دریافت خواهید کرد. اولین تکه پیتزایی که می‌خورید مطلوبیت بیشتری نسبت به تکه‌های دوم و سوم و الی‌آخر به شما می‌دهد. مطلوبیت امری ذهنی است که برای بیان میزان رضایت از مصرف کالا یا خدمات، از آن استفاده می‌شود. مطلوبیت بین افراد متفاوت است، چراکه اساساً ترجیحات ذهنی افراد مختلف با یکدیگر متفاوت است.

یک مثال ساده از مطلوبیت

فردی را تصور کنید که به شهربازی می‌رود، احتمال اینکه این فرد بارها و بارها در طول روز از وسیله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی ترن هوایی استفاده کند بسیار کم است. حالتی را تصور کنید که این وسیله فقط برای بازی اول ورودی لازم داشته باشد و برای بازی دوم به بعد استفاده از آن رایگان باشد. آیا با این شرایط فرد حاضر به استفاده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی دوباره از این وسیله خواهد شد؟ حتی اگر استفاده از ترن هوایی برای بار دوم رایگان باشد، فرد به محاسبه‌ی سود حاشیه‌ای می‌پردازد. در این شرایط هزینه‌ای که او متحمل می‌شود، مدت زمانی است که در صف استفاده از این وسیله سپری می‌کند. سوارشدن بر بهترین ترن هوایی ممکن است بیشترین لذت را بین تمام وسایل شهربازی داشته باشد، اما برای این فرد ممکن است ارزش ۴ ساعت در صف ایستادن را نداشته باشد. هرچند که یک بازی ساده‌تر مطلوبیت کمتری نسبت به ترن هوایی دارد. اما صف کوتاه‌تری نسبت به ترن هوایی دارد؛ بنابراین فرد بازی ساده‌تر را انتخاب می‌کند. تجزیه‌وتحلیل حاشیه‌ای رفتار مصرف کندگان را توضیح می‌دهد و همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی ما هنگام تصمیم‌گیری از تحلیل حاشیه‌ای استفاده می‌کنیم.

معمای آب و الماس

آب برای حیات ما کاملاً ضروری است، درحالی‌که الماس کاری جز درخشش برای ما انجام نمی‌دهد. پس علت گران‌تر بودن الماس از آب چیست؟ بالاترین قیمت یک بطری حیات‌بخش قابل‌مقایسه با قیمت یک الماس یک قیراطی نیست. به این پارادوکس آب و الماس گفته می‌شود که به‌راحتی با تحلیل حاشیه‌ای قابل توضیح است. منفعتی که از آب می‌بریم بسیار زیاد است. اما ازآنجایی‌که برای اکثر مردم، در دسترس است، مطلوبیت نهایی آن کاهش می‌یابد. درنتیجه قیمت آن کاهش می‌یابد. از طرفی دیگر الماس بسیار کمیاب است و ازآنجایی‌که دسترسی به منابع استخراج آن سخت و خطرناک است، رضایت بیشتری برای دستیابی به یک الماس اضافه‌تر کسب می‌شود؛ بنابراین مردم مایل‌اند هزینه‌ی بیشتری برای به‌دست‌آوردن یک الماس پرداخت کنند. کمبود نسبی به ارزش یک محصول کمک می‌کند؛ اما محدودیت به‌تنهایی و به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌طور خودکار موجب ارزشمندی کالایی نمی‌شود. از آنجایی‌ که مطلوبیت امری ذهنی است، به تقاضا و سلیقه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی مصرف‌کنندگان نیز بستگی دارد.

تجارت بین‌الملل چیست؟

کشش و تأثیرات آن بر عرضه و تقاضا

تابه‌حال به این فکر کرده‌اید که چرا پمپ‌بنزین‌ها تلاش و تبلیغی برای فروش بیشتر نمی‌کنند؟ پاسخ به جایگزین بنزین و کشش تقاضای آن مربوط می‌شود. کشش میزان حساسیت تقاضای کالا نسبت به تغییر قیمت‌ها را نشان می‌دهد. ازآنجایی‌که جایگزین‌های نزدیک کمی برای سوخت وجود دارد، هنگامی که قیمت سوخت افزایش پیدا می‌کند، مصرف‌کنندگان میزان تقاضای خود را کم نمی‌کنند چرا که به آن احتیاج دارند. تقاضا برای بنزین نسبتاً بی کشش است. بنابراین درصد تغییر زیاد در قیمت منجر به تغییر درصد کمی در مقدار تقاضای آن می‌شود. از دیگر کالاهایی که تقاضای نسبتاً بی کشش دارند می‌توان به برق و مراقبت‌های بهداشتی اشاره کرد.

این موضوع با تندتر کردن منحنی تقاضا نشان داده می‌شود. منظور از تندتر کردن منحنی تقاضا پرشیب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر بودن آن است. کالاهای کمی وجود دارند که تقاضای کاملاً بی کشش دارند. در این کالاها اگر قیمت افزایش پیدا کند، افرادی که توانایی پرداخت را دارند همیشه همان مقدار قبلی را خریداری می‌کنند. برای مثال انسولین که برای بیماران دیابتی بسیار داروی بااهمیتی است و برای ادامه‌ی زندگی به آن نیاز دارند، کالای کم کششی است. کالایی مثل پیتزا که جایگزین‌های نزدیک زیادی برای آن وجود دارد کالای پرکششی است. به این معنی که افزایش اندک در قیمت‌ها می‌تواند باعث کاهش زیادی در مقدار تقاضای آن شود.

برای عرضه نیز می‌توان کشش‌ها را معرفی کرد. این کشش میزان تغییرات مقدار عرضه‌ی کالا را نسبت به تغییرات قیمت آن کالا نشان می‌دهد. منحنی تند عرضه می‌تواند بیانگر عرضه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی نسبتاً بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کشش باشد؛ بنابراین یک تغییر بزرگ در قیمت باعث تغییر در مقدار نمی‌شود.

جمع‌بندی پیرامون اقتصاد خرد

اقتصاد خرد بر تولید ناخالص داخلی یا بیکاری تمرکز نمی‌کند. بلکه به تجزیه‌وتحلیل جزئیات می‌پردازد. درک مفاهیمی مثل تحلیل حاشیه‌ای، مطلوبیت و کشش امری مفید است که ما برای تصمیم‌گیری از آنها استفاده می‌کنیم. چنانچه بدانیم چه اتفاقی در حال رخ‌دادن است می‌توانیم تصمیمات بهتر با سود بیشتر و هزینه‌های کمتر بگیریم.

برای دسترسی به سایر مقالات و محتوای آموزشی وارد شوید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *